نماز شب كه یكی از عبادات خالص اولیای خدا و از برنامه های سازنده اسلامی به شمار می رود انسان را به وادی معنویات نزدیكتر می كند. نماز شب درس خودسازی و خلوت كردن با خالق خود را كه از نیازهای طبیعی انسان است به انسان می آموزد ،نماز شب تاثیر بسزایی در سه عالم دارد هم در دنیا و هم در برزخ و هم در قیامت.
آثار نماز شب در دنیا
تاثیر نماز شب در دنیا، ابعاد گسترده ای دارد هم تاثیر در زندگی شخصی و اجتماعی و سیاسی، و هم تاثیر در باطن و ظاهر انسان دارد.نماز شب رفع مشكلات و گرفتاری و رفع بیماری های روحی و جسمی را نیز در برمی گیرد.
در اینجا چند نمونه از احادیثی كه از معصومین علیهم السلام در مورد آثار نماز شب رسیده است را بیان می كنیم:
۱- بازداشتن از گناه
یكی از آثار نماز شب بازداشتن انسان از گناه است.بهترین وسیله ای كه مانع گناه انسان می شود و قرآن كریم و روایات ائمه معصومین علیهم السلام آن را امضا كرده است نماز است.
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: « فإنّ صلاة الیل مِنهاةٌ عنِ الاثم؛ نماز شب انسان را از گناه باز می دارد.»
بعضی ها به نماز یومیه اكتفا می كنند و می گویند همین نماز ما را بیمه می كند لازم نیست كمه نماز شب بخوانیم و یا اهمیت نمی دهند. می بینیم كه اولیای خدا كه پاك هستند و گرفتار گناه نشدند به وسیله همین نماز یومیه و نماز شب است. هر كدام از این ها خواص خود را دارد. بزرگان و مردان شب، انتظار شب را می كشند. اگر گناه و خطایی در طول روز انجام دهند نماز شب آن را پاك می كند. مكمل نماز یویمیه ، نماز شب است.
امام باقر علیه السلام فرمودند: «إنما جُعِلَت النّافلةُ لِیُتَمِّ بها ما أفسَدَهُ من الفریضة؛ همانان (نماز) نافله را به خاطر این جهت قرار دادند كه جبران فساد نمازهای واجب را كند.»
ادامه مطلب...
شافعیها میگویند: گذاشتن دست روی یکدیگر، در نماز، برای مرد و زن سنّت است و بهتر است که کف دست راست را بر پشت دست چپ زیر سینه و بالای ناف به سمت چپ قرار دهد.
حنبلیها میگویند: گذاشتن دستها روی هم، سنّت است و بهتر است که کف دست راست را بر پشت دست چپ نهاده، زیر ناف قرار دهند.
فرقه مالکیّه بر خلاف سه مذهب فوق میگویند: آویختنِ دستها در نمازهای واجب، مستحب است، قبل از مالکیها نیز جماعتی همین قول را گفتهاند که از آن جملهاند: عبداللّه بن زبیر، سعید بن مسیّب، سعید بن جبیر، عطاء، ابن جریح، نخعی، حسن بصری، ابن سیرین و جماعتی از فقها.
از امام اوزاعی منقول است که نمازگزار، بین آویختن دستها یا روی هم قرار دادن آنها مخیر است.(1)
امّا مشهور بین شیعه امامیّه آن است که قرار دادن دستها روی یکدیگر در نماز، حرام، و موجب بطلان نماز است و به ندرت از فقهای شیعه کسی قائل به کراهت شده، مانند ابو الصلاح حلبی در کافی.(2)
کیفیت نماز پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم ):
با این که به جز مالکیها، مذاهب دیگر اهل سنّت، قرار دادن دست چپ بر دست راست در نماز را جایز شمردهاند و دربارة این مسأله سخن بسیار گفتهاند، با این حال دلیل قانع کنندهای حتّی بر جواز آن ندارند،چه رسد بر استحباب. بلکه میتوان ادّعا کرد که دلایلی بر خلاف ادعای آنان وجود دارد و روایاتی که از فریقین (شیعه و سنّی) بیانگر طریقه نماز گزاردن رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم ) است، از گذاشتن دستها بر یکدیگر سخنی به میان نیاورده است و امکان ندارد که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) امر مستحبّی را در طول حیات خود (یا بخشی از آن) ترک نماید. اکنون سه نمونه از این روایات، دو مورد از طریق اهل سنّت و دیگری از طریق شیعه امامیّه را ذکر میکنیم که هر دو روایت، چگونگی نماز پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم ) را بیان میکند و در هیچیک کوچکترین اشارهای به روی هم قرار دادن دست نشده، چه رسد به چگونگی آن:
الف: حدیث ابی حُمید ساعدی
حدیث ابی حُمید ساعدی را برخی از محدّثان (سنّی) روایت کردهاند و ما از کتاب سنن بیهقی نقل میکنیم که گفت: او رو به اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم ) کرد و گفت: من داناترین شما به نماز رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم ) هستم. گفتند: به چه سبب؟ زیرا تو نه بیش از ما پیرو آن حضرت بودهای و نه افزونتر از ما مصاحبتش کردهای. گفت: چرا، گفتند: پس (کیفیّت نماز آن حضرت را) بر ما عرضه کن. ابوحُمید گفت: رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم ) هرگاه میخواست به نماز بایستد، دستها را تا برابر شانههایش بالا میبُرد، سپس تکبیر میگفت و هنگامی که همه اعضایش به حال اعتدال در جای خود قرار میگرفت به قرائت میپرداخت، آنگاه تکبیر میگفت و دستها را تا برابر شانه بالا میبُرد، پس از آن به رکوع میرفت و دو کف دست را بر زانوها میگذاشت و در حال اعتدال که نه سرش را بالا میگرفت و نه پایین میانداخت، رکوع را انجام میداد. سپس از رکوع سر بلند میکرد(میایستاد) و میگفت: سمع اللّه لمن حمده. آنگاه دستها را تا برابر شانهها بالا میبُرد و تکبیر میگفت، سپس (برای سجده) متوجّه زمین شده و دستهایش را (در سجده) از پهلوهایش جدا میگرفت، آنگاه سر از سجده برمیداشت و پای چپش را خم میکرد و بر آن مینشست. انگشتان پاهایش را در سجده باز مینمود و سجده دوم را نیز همینگونه انجام میداد و پس از سجده، تکبیر میگفت، سپس پایش را خم کرده بر آن مینشست در حالی که هر عضوی به حال اعتدال قرار میگرفت. رکعت بعدی را هم به همین کیفیّت انجام میداد و پس از دو رکعت در حال قیام، تکبیر میگفت و دستهایش را تا برابر شانهها بالا میبرد همانگونه که تکبیر افتتاحیّه را انجام میداد و در بقیّه نمازش نیز همینطور عمل میکرد تا به سجده آخر. پس از آن سلام میگفت، پای چپ را عقب قرار میداد و بر سمت چپ بر وَرِک مینشست.(3)
همه گفتند: ابوحمید راست گفت، رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم ) بدین گونه نماز میگذارد.(4)
این بود حدیثی در مقام بیان کیفیّت نماز رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم ) که از طریق اهل سنّت روایت شده که وجه دلالت آن را دانستیم. اکنون به حدیثی که شیعه امامیه روایت کرده توجه کنید:
ب: حدیث حمّاد بن عیسی
حمّاد بن عیسی از امام جعفر صادق ( علیه سلام )روایت کرده که آن حضرت فرمود: چه قدر ناپسند است برای مردی که 60یا 70 سال از عمرش بگذرد و یک نماز با شرایط کامل انجام نداده باشد. حمّاد گفت: (از این سخن امام (علیه السلام ) در دلم احساس حقارت کردم و عرض کردم: فدایت شوم، نماز را (با شرایط کامل) به من تعلیم فرما.
پس ابوعبداللّه ( علیه سلام )(جعفر بن محمّد‘) راست قامت رو به قبله ایستاد و دستهایش را با انگشتان بسته بر روی رانهایش انداخت و پاهایش را نزدیک به هم به فاصلة سه انگشت باز قرار داد و انگشتان پاهایش همه رو به قبله بود و آنها را از قبله منحرف نمیکرد و با خشوع و فروتنی تمام بود، پس تکبیر گفت و سوره حمد و قل هو اللّه احد را با ترتیل قرائت کرد، سپس به اندازه نفس کشیدنی در حال قیام صبر کرد و پس از آن تکبیر گفت در حالی که هنوز ایستاده بود، آنگاه به رکوع رفت و دو کف دستش را با انگشتان باز روی کاسه زانوهایش قرار داد و زانوها را به عقب داد تا پشتش صاف شد به طوری که اگر قطرهای آب یا روغن بر پشتش ریخته میشد به واسطه راست بودن پشتش به هیچ طرف مایل نمیگشت، امام گردنش را (در رکوع) راست گرفت و چشمانش را بست و سه مرتبه با ترتیل تسبیح (سبحان رَبّی العظیم وبحمده) گفت، سپس راست قامت ایستاد و چون کاملاً به حال قیام درآمد، گفت: «سمع اللّه لمن حمده» و بعد از آن در همان حال قیام، تکبیر گفت و دستها را تا مقابل صورت بالا آورد، و آنگاه به سجده رفت و دستهایش را قبل از زانوها بر زمین گذاشت و سه مرتبه گفت: سبحان ربّی الأعلى وبحمده، و (در سجده) عضوی از بدنش را بر عضو دیگر نگذاشت و بر هشت موضع سجده کرد: پیشانی، دو کف دست، دو کاسه زانو، دو انگشت ابهام پا، و بینی، ( گذاشتن هفت موضع در سجده بر زمین واجب و گذاشتن بینی بر خاک سنّت است که اِرغام نامیده میشود). سپس سر از سجده برداشت و هنگامی که راست نشست، تکبیر گفت و ساق پای چپ را خم کرده، روی آن نشست و پشت پای راستش را بر کف پای چپش گذاشت و گفت: «أستغفر اللّه ربّی و أتوب إلیه»، و در همان حال نشسته تکبیر گفت و بعد سجده دوم را مانند سجده اوّل بجا آورد و همان ذکر تسبیح را در سجده دوم نیز گفت و از عضوی از بدنش برای عضو دیگر در رکوع و سجود کمک نگرفت و در حال سجده دستهایش را به صورت بال از بدنش جدا گرفت و ذراعِ دستها را بر زمین نگذاشت و بدین ترتیب دو رکعت نماز بجا آورد.
سپس فرمود: ای حمّاد، این گونه نماز بخوان، و در نماز به هیچ سویی التفات مکن و با دستها و انگشتانت بازی مکن و آب دهان به راست و چپ یا پیش رویت مینداز.(5)
چنان که ملاحظه میشود هر دو روایت در صدد بیان کیفیّت نماز واجب است و در هیچکدام کوچکترین اشارهای به روی هم گذاشتن دستها نشده است، زیرا اگر گرفتن دست سنّت بود، امام صادق ( علیه سلام )در بیان خود آن را ترک نمیکرد و حال این که آن حضرت با عمل خود، نماز رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم ) را برای ما مجسّم میکرد، چون او از پدرش امام باقر( علیه سلام )و امام باقر( علیه سلام )از پدرانش و آنها از امیرمؤمنان( علیه سلام )و او از رسول اعظم صلوات اللّه علیهم اجمعین گرفتهاند. بنابراین، دست روی دست گذاشتن در نماز بدعت است؛ زیرا گرفتن دست در واقع داخل کردن چیزی است در شریعت که از شریعت نیست.
ج. آموزش نماز به کسی که نماز صحیح نمیخواند:
در میان محدثان اهل سنت حدیثی است به نام «حدیث المسیء صلاتُه» یعنی حدیث کسی که نماز خود را صحیح نمیخواند، در این حدیث چنین آمده است:
ابوهریره میگوید: پیامبر وارد مسجد شد، مردی نیز وارد مسجد شد و نماز گزارد، سپس به حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم ) آمد و سلام کرد. پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم ) سلام او را پاسخ گفت و فرمود: برگرد و دو مرتبه نماز بخوان، رفت و نماز گزارد و به سوی پیامبر بازگشت، پیامبر نیز فرمود: برگرد باز نماز بگزار، این کار سه بار تکرار شد، سرانجام آن مرد عرض کرد: سوگند به خدایی که تو را به حق مبعوث کرده است، من جز آنچه انجام میدهم، چیزی نمیدانم، چه بهتر که نماز را به من بیاموزی.
در این هنگام پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم ) فرمود: هرگاه به نماز ایستادی تکبیر بگو، سپس آنچه از آیات قرآن میدانی، بخوان، سپس رکوع کن به گونهای که بدنت آرام گردد، آنگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم ) دیگر اجزا و شروط نماز را به او میآموخت(6) و هیچ اشارهای به گذاردن دست راست بر دست چپ نمیکند، در حالی که اگر این کار واجب و یا مستحب مؤکد بود، از گفتن آن خودداری نمیکرد.
نظر ائمّه معصومین (علیهم السلام):
با توجه به آنچه تاکنون گفته شد، روشن گردید سنت بودن دست روی دست گذاشتن در نماز ثابت نشده است، بدین جهت میبینیم که ائمّه اهل بیت(علیهم السلام) از این عمل (گرفتن دست در نماز)، احتراز میکردند و آن را از افعال مجوس در مقابل پادشاه میدانستند.
محمّد بن مسلم از امام جعفر صادق یا امام محمّد باقر ‘روایت کرده، میگوید: به آن حضرت عرض کردم: حکم کسی که دستش را در نماز بر دست دیگر میگذارد، چیست؟ فرمود: این عمل، تکفیر است و نباید انجام شود.(تکفیر به معنی تعظیم در مقابل پادشاهان است).
زراره از حضرت امام محمّد باقر ( علیه سلام )روایت کرده که فرمود: بر تو باد توجه به نماز، و در نماز تکفیر مکن(دستهایت را بر هم مگذار)، زیرا مجوس این عمل را انجام میدهند.
شیخ صدوق (ره) به سندی از امیر مؤمنان علی ( علیه سلام )روایت کرده که آن حضرت فرمود: مسلمان دستهایش را در نماز جمع نمیکند و در حالی که در مقابل خدای عزّ وجلّ ایستاده است، تشبّه به اهل کفر (یعنی مجوس) نمیورزد.(7)
در خاتمه یادآوری میکنیم که آقای دکتر علی سالوس بعد از نقل نظریات و فتاوای فقهای شیعه و سنّی، (در مورد نهادن دستها بر یکدیگر در حال نماز) به کسانی که دست روی دست گذاشتن را حرام میدانند حمله کرده و میگوید: «کسانی که قائل به حرمت و مبطل بودن این عمل هستند یا تنها آن را حرام میدانند، به واسطه تعصب مذهبی، بین مسلمین اختلاف و تفرقه ایجاد میکنند».(8)
جا دارد از ایشان پرسیده شود: اگر تلاش و بررسی وتحقیق در کتاب و سنّت، شیعه را به این نتیجه رسانده که گرفتن دست در نماز، امری است که بعد از نبی اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم ) پیدا شده و مردم در زمان خلفا به آن امر میشدند، گناه شیعه چیست؟ و در این صورت هر کس گمان کند که آن عمل جزئی از نماز است چه واجب باشد یا مستحب، تحقیقاً در دین امری را بدعت نهاده که از دین نیست.
آیا جزای کسی که در کتاب و سنّت اجتهاد و تحقیق نماید این است که با تیر اتّهام به تعصّب مذهبی و ایجاد اختلاف، مورد هدف قرار گیرد؟
اگر این اتّهام بجا باشد، آیا امام مالک را نیز میتوان این گونه متّهم کرد؟ زیرا او گرفتن دست را مطلقاً، یا در نمازِ واجب، مکروه میداند. آیا میتوان امام دارالهجره را به تعصّب مذهبی و ایجاد خلاف متّهم کرد؟
به چه دلیل دست بسته نماز خواندن را نشانه تعصّب مذهبی و میل به اختلاف بین مسلمین نمیدانید؟
درطوفان رندگی باخدابودن بهترازناخدابودن است.
درطوفان زندگی باخدابودن بهترازناخدابودن است.
در تعاليم اسلامي از دروغ به عنوان يك گناه كبيره و معصيتي بزرگ ياد شده است ، و ما در مطالعات روانپزشكي به بيماريها و اختلالات گوناگوني بر مي خوريم كه در آنها "
دروغ گويي "بعنوان يك علامت برجسته مطرح است .
يا "دشنام گويي "كه يك گناه محسوب مي شود ، گهگاه با ابتلاء حاد برخي از اشخاص به گروهي خاص از بيماريهاي رواني ، در آنها ديده مي شود ( به اين علامت در روانپزشكي گفته مي شود .) پس چه بسا كه ساختمان مغز و وضعيت ناقل هاي عصبي در اشخاص دروغگو به گونه اي باشد كه آنها را به دروغگويي وا دارد يا كساني كه دشنام گويي بيمارگونه دارند بر اثر تغييرات نابهنجاري كه بر اثر عوامل مختلف اعم از علل جسمي ، محيطي ، رواني ، خانوادگي و .. در دستگاه اعصاب آنها بوقوع پيوسته است ، دچار اين عارضه شده اند .
در اين مورد مدارك و شواهد پزشكي متعددي مي توان ارائه داد ، بعنوان مثالهاي ديگر بد نيست به يك بيماري عفوني مشهور موسوم به "سيفليس "اشاره بكنيم كه با توجه به مباحث قبلي ما در مورد شياطين توسط نوعي از انواع شيطان موسوم به "تروپوتما پاليدوم "ايجاد مي شود . علائم رواني و نشانه هايي كه شايد بتوان آنها را بيماري روحي تلقي كرد ، در اين بيماري به وفور ايجاد مي شود. مثلا در مرحله سوم سيفليس بيمار مبتلا شروع به گزافه گويي ها و دروغگويي هاي عجيب و غريب در مورد خود مي كند ، كه قبل از ابتلاء به بيماري هرگز سابقه اي از اين گونه اعمال را نشان نمي داد. يا در بيماري ديگر عفوني موسوم به "بروسلّوز " ( تب مالت ) كه ناشي از تفّوق شيطان ديگري ، درجسم انسان است ، از تظاهرات مهم بيماري وقوع حالت افسردگي شديد در فرد مبتلاست .
با اين مثالها مي توان به رابطه نزديك شياطين ميكروبي ، با شياطين دستگاه مغز و اعصاب انسان كه او را به سوي بيماريهاي رواني ( مثل افسردگي ) يا بيماريهاي روحي ( مثل دروغگويي ) سوق مي دهند ، پي برد .
بد نيست براي تفهيم بهتر مطلب مثال بسيار جالب ديگري را نيز ارائه دهيم و آن در مورد يك اختلال مشهور روانپزشكي در برخي از خانمها و بخصوص خانمهاي حامله است كه ناميده مي شود . در اين اختلال خانم حامله اي كه حتّي كوچكترين سابقه اي در انجام اعمال خلاف نداشته است به ناگاه مثلا پس از حاملگي خود تمايل بسيار شديدي براي "دزدي كردن "پيدا مي كند ، تا جايي كه گهگاه نمي تواند در مقابل اين تمايل بسيار شديد خود ، مقاومت كند و سرانجام اقدام به دزدي هاي عجيب و غريب مي كند .
توجيه علمي اين دزدي هاي غير منتظره ، بروز تغيير و تحولاتي در ناقل هاي عصبي دستگاه اعصاب است كه متاثر از تغييرات هورموني و شيميايي بدن در دوران بارداري مي باشند و اين تغيير مرموز در دستگاه اعصاب است كه زن را بدون هيچ سوء سابقه اي به سمت دزدي سوق مي دهد .
اين قبيل مسائل شناخته شده در دانش امروز بشر همگي دلالت بر آن دارند كه گناهاني كه بشر مرتكب مي شود همگي ناشي از تغيير و تحولاتي در دستگاه اعصاب اوست و گناهكاران و منحرفين بالذّات آدمهاي بدي نيستند ، بلكه موجودات بيماري هستند كه تعادل ناقل هاي عصبي در آنها به هم خورده است .
بدين ترتيب برآيند و نتيجه همه عواملي كه آنها را در بروز گناهان و بيماريها موثر مي دانند ( مثلا تربيت خانوادگي بد ، اجتماع فاسد ، و منحرف ، دوستان ناباب و .. ) همين برهم خوردن تعادل ناقل هاي عصبي مي باشد كه در طي نكات اخير به مطالبي پيرامون آن اشاره شد .
با همين ديدگاه است كه در برخي ممالك پيشرفته وقتي كسي در يك فروشگاه هنگام دزدي ، دستگير مي شود او را به جاي آن كه به پليس بسپارند ، به بيمارستان روانپزشكي اعزام مي كنند. در حالي كه علم بشر تا زماني كه به شناسايي كامل تغييرات ناقل هاي عصبي مربوط به هر انحراف ( مثلا دزدي ) دست يابد و براي هر يك دارو پيشنهاد كند راه درازي را در پيش دارد و بر اين اساس بيمارستانهاي روانپزشكي نيز در قرون حاضر نخواهند توانست كار چنداني براي شفا بخشيدن به اين قبيل بيماران ( كه در واقع گنهكاران هستند ) انجام دهند .
و به همين دليل است كه آمار جرم و انحراف و جنايت روز به روز در كشورهاي غربي و اقتداكنندگان به ايشان بالا مي رود .
اما از آنجا كه مكتب اسلام هيچ سؤال بشر را بدون پاسخ نگذاشته است در مورد نحوه درمان بيماريهاي روان ( گناهان ) و ريشه كن نمودن جرم و جنايت و انحراف از جامعه نيز ميتوان در رهنمودهاي اين مكتب روشهاي متعدد پيدا كرد و با سرنهادن كامل و بدون قيد و شرط به دستورات آن در راه ساختن جامعه اي به تمام معنا سالم قيام نمود.
پس وقتي كه خالق انسان و هستي ، در كاملترين صحيفه ضامن خوشبختي و سعادت انسان ندا سر مي دهد كه : انّ الصّلوه تنهي عن الفحشاء و المنكر . ميتوان با قبول كامل اين جمله الهي اطمينان يافت كه بهترين راه مبارزه با همه بديها و منكرات "نماز "است .
چرا كه نماز از راههاي اسرارآميز همه ناقل هاي عصبي بد و نامطلوب را در دستگاه اعصاب انسان مهار مي كند و او را به مفهوم تعادل ناقل هاي عصبي نزديك مي سازد .
با مروري كه در نكات پيشين اين مجموعه مقالات بر فوايد پزشكي نماز نموديم و با نمونه هاي متعددي كه از تاثيرات مثبت نماز در پيشگيري يا حتي درمان بيماريهاي جسمي و رواني انسان ارائه داديم و با توجّه به اين موضوع كه در نظّريات مربوط به تعادل ناقل هاي عصبي ، همه بيماريهاي جسمي و رواني انسان به نوعي در ارتباط با تحولات ناقل هاي عصبي معرّفي مي شوند . مي توانيم به اين نتيجه درخشان برسيم كه نماز داراي تاثيرات غير قابل انكاري بر ناقل هاي عصبي بسيار متعدد دستگاه عصبي انسان است .
بعنوان مثال ديديم كه چگونه نماز بهداشت خواب را تامين مي كند و در واقع از تاثير نامطلوب آن گروه از ناقل هاي عصبي كه با كم و زياد شدن خود ، اختلالات گوناگون مربوط به خواب را ايجاد مي كنند جلوگيري مي نمايد .
يا متوجه شديم كه طهارت همراه نماز از طيف گسترده اي از بيماريهاي عفوني پيشگيري مي نمايد . بر اين اساس مي توانيم قضاوت كنيم كه نماز جلوي بسياري از تغييرات نامطلوب ناقل هاي عصبي در دستگاه اعصاب ، كه بر اثر بيماريهاي عفوني حاصل مي شوند ( مثل روان پريشي ناشي از سيفليس ، افسردگي ناشي از تب مالت و .. ) را مي گيرد .
يا در بعد بيماريهاي رواني مختلف اعم از اضطراب ، افسردگي، وسواس ، اختلالات شخصيت و .. كه دانش امروز همگي را ناشي از تغيير و تحولات نامطلوب ناقل هاي عصبي ميداند به تاثير گذاري نماز پرداختيم .
با عنايت به مجموعه اين مباحث و با توجه به مشابهتي كه بين انحرافات و گناهان با بيماريهاي مختلف جسمي و رواني ، از نظر تاثيرات متقابل آنها بر دستگاه مغز و اعصاب ، قائل شديم مي توانيم به تاثير نماز از طريق ايجاد تعادل در ناقل هاي عصبي در ريشه كني بيماريهاي روح يعني همان گناهان و انحرافات ، توجه نماييم . در حقيقت ، انسان نمازگزار با بهره بردن از اين فريضه نوراني خود را در مقابل همه گناهان و خطاها "ايمن "و "واكسينه "مي كند .
با اين كه در اين مورد مي توان به شواهد متعدد آماري كه به مقايسه ميان روحيات اشخاص نمازگزار و بي نمازها پرداخته اند استناد نمود ، اما با يك نگاه كلي به مردم اطراف نيز ميتوان به اين نتيجه رسيد كه اشخاص نمازگزار نسبت به بي نمازها و "تارك الصلوه "ها داراي ويژگيهاي برجسته اخلاقي و ارزشهاي انساني به مراتب بيشتري هستند و به اين ترتيب تعادل ناقل هاي عصبي به درجات بيشتر در آنها برقرار است .
و اين معما براي دانش پزشكي همچنان باقي اسست كه نماز چگونه اثرات شگفت انگيز خود را در ريشه كني گناه و انحراف از جامعه و در واقع مقابله با تحولات نامطلوب ناقل هاي عصبي به انجام مي رساند .
اما اي كاش بشر دانشمند امروز هر چه زودتر متوجّه مي شد كه هر آن چه علم در طي مسير پيشرفت خود بدان دست مي يابد ، همان است كه شكل دقيق و بي عيب و نقص آن در كاملترين مكتب ديني يعني اسلام و بخصوص در تعبيرهاي علمي پيشوايان شيعه (ع) مورد بحث و بررسي قرار گرفته است .
و اي كاش انسان متوجه مي شد كه براي پيمودن مسير كمال لازم نيست كه دست به روي دست بگذارد و به انتظار بنشيند تا علم به كمال مطلق برسد و مثلا با تكميل نظريات مربوط به ناقل هاي عصبي ، انسان را به طريقه اي جبر گونه به سعادت و آرامش و آسايش برساند ، بلكه كافي است تا دستورات انسان ساز آيين مقدس اسلام را گردن نهد و با اختيار كامل و بوسيله نماز در راه برقراري تعادل ناقل هاي عصبي در سرزمين وجود خود قيام كند .
در اين مورد آيين مقدس اسلام و بخصوص مكتب شيعه ، نه تنها راه حلهاي عملي و قدرتمندي مثل نماز را براي برقراري تعادل ناقل هاي عصبي ارائه داده است بلكه معصومين (ع) را بعنوان انسانهاي كامل و اسوه هاي حسنه و مظاهر تمام عيار انسانيت معرفي نموده است .
با توجه به آنچه كه گفتيم ، معصومين (ع) كساني هستند كه تعادل هاي عصبي به مفهوم مطلق كلمه ، در وجود مباركشان برپاست . بدين معني كه اين بزرگواران ، نه فقط در مقابل انجام هر گونه گناه و انحراف يا خطا و اشتباهي مصونيت دارند ، بلكه حتي در مقابل همه بيماريهاي جسمي و رواني نيز محفوظ هستند .
در باور بشر دانشمند امروز ، برقراري كامل تعادل ناقل هاي عصبي در وجود هر شخص ايجاب مي كند كه آن شخص به مفهوم سلامت كامل دست يابد و بدين سان نه فقط از هر گونه بيماري جسمي و رواني ، بلكه از همه گناهان و انحرافات ، به دور باشد . كه اين باور علمي بشر در اعتقادات فلسفي شيعه پيرامون "انسان كامل "و حول و حوش مفهوم "عصمت "تاييد مي گردد. به عنوان مثال "خواجه نصير الدين طوسي (ره) " عالم بزرگ شيعه ، در كتاب "تجريد الأعتقاد "با ذكر براهين حكمي و فلسفي متعدد به اثبات رسانده است كه معصومين (ع) نه فقط در مقابل كليه گناهان و اشتباهات مصونيت كامل داشته اند ، بلكه از ابتلا به هر گونه بيماري جسمي يا رواني نيز ايمن و محفوظ بوده اند . شواهد تاريخي متعدد نيز نشانگر اين موضوع است كه پيامبران و امامان (ع) در زمان نبوت و يا امامتشان ، به دليل عصمت خويش ، هرگز بيمار نمي شده اند و يا حتي در سيماي فيزيكي و ظاهري اين اولياء الهي ، كوچكترين ناهنجاري وجود نداشته است . و بدينسان ، در وفات اين بزرگواران پيوسته عواملي به جز بيماري دخيل بوده است.
با اين اوصاف مي توان حتي علت طولاني شدن بي سابقه عمر حضرت بقيه الله امام زمان (عج ) را پيرامون اين نوع نگرش علمي و فلسفي نسبت به عصمت ايشان دريافت نمود .
و اين يگانه معصوم زنده در دنيا ، كه قلبهاي منتظر شيعيان و عاشقانش ، پيوسته در حسرت ديدار با او در طپش است همان انسان كاملي است كه در انتهاي مسير حقيقي تكامل بشريت قرار دارد و همان نمازگزاري است كه نماز را با همه عظمتهايش ، به مفهوم حقيقي آن ، اقامه مي كند ، نمازي كه تمامي اجزاي آن سزاوار سلام و ثنا و ستايش ابدي است .
" السلام عليك حين تقوم ، السلام عليك حين تقعد ، السلام عليك حين تقراء ، السلام عليك حين تصلّي ، السلام عليك حين تقّنت ، السلام عليك حين تركع و تسجد ، السلام عليك حين تحلّل و تكبر ، السّلام عليك حين تحمد و تستغفر ، السلام عليك حين تصبح و تمسي ، السلام عليك في الليل اذا يغشي و النهار اذا تجلي
در اين مورد خاطره اي از روستاي آباء و اجداديم ( روستاي باصفاي گوغر ، از توابع شهرستان بافت از استان كرمان ) به ياد مي آورم ، كه ذكر آن در اينجا ، خالي از لطف نيست
“ چند سال پيش ، مادر بزرگ پير ( و حالا خدابيامرزي ) در روستاي “ گوغر ” زندگي مي كرد كه دائما از درد شديد زانو و پا نالان بود به طوريكه نوه ها و نبيره هاي او ، از دست ناله هاي اين
پيرزن دردمند ، خواب خوش نداشتند ! تا اين كه شبي از شبها ، يكي از نبيره هاي اين پيرزن ـ كه شايد اين نبيره ، دانشجوي سال اول پزشكي هم بود و از اين جهت پير زن اطمينان بسياري به او داشت ! ـ براي بي بي پيرش ، يك عدد پماد سفيد رنگ ، تجويز كرد ،كه درد پا و زانوي “ بي بي ” را براي هميشه ساكت كرد طوري كه بي بي دائما به جان نبيره خير خواه و دانشمندش ! دعاي خير مي نمود و مي گفت : تا كنون هيچ دارويي ، تا به اين حد در درمان درد پاي او موثر نبوده است ! اين در حالي بود كه آن نبيره رند و نادان ، به خوبي مي دانست كه آن پماد چيزي
جز يك عدد “ خمير دندان ” نبوده است و خود نيز از اين درمان اسرارآميز سخت در تعجب بود ! ” . و غرض از اين خاطره اين كه اميد به بهبودي ، مي تواند چقدر موثرتر از درمان عمل كند ، چرا كه تلقين خود بخود و غير عمدي به طور قطع ، در همه درمانهاي طبي و روانپزشكي و حتي جراحي ، مي تواند در كنار ساير درمانها و حتي موثرترين آنها ، نقشمهمي ايفا نمايد .
برخورد خيرخواهانه پزشك ، لبخند مطبوع پرستار ، بوي تميز مواد ضد عفوني در بيمارستان ، رنگ و مزه دارو ، همه و همه مي توانند ، از طريق تلقين ، نقش عمده اي در افزايش شانس بهبودي بيمار بازي كند .(2)
اما بايد به اين موارد و حتي قبل از همه آنها ، تاثير اعتقادات مذهبي و اميد به شفاي الهي را اضافه نمود .
انسان نمازگزار كسي است كه با تمام وجود اعتقاد دارد كه درمان همه بيماريها ، نزد خداست و به اين ترتيب با اميد به رحمت خداوند بيش از هر شخص بي نمازي ،اميدوار به رهايي خود ، از چنگال امراض و بيماريهاست و با اين ديدگاه تمام فعاليت هاي پزشكان و وسايل مادي را بعنوان واسطه هايي براي اراده الهي مي داند كه در تلاش براي بهبودي او ، حركت مي كنند . شخص نمازگزار ، به جاي اطمينان صرف به پزشك و درمان ، بوسيله نماز خود ، به رحمت خداوند اطمينان مي كند وايمان دارد كه تنها اگر خدا بخواهد ، ابزار مادي در درمان او ، موثر خواهند بود و با اين اميدواري ، “ اميد به بهبودي ” را در مؤثرين شكل خود ، به كار مي اندازد و از آن در پيشرفت درمانهاي پزشكي مربوط به بيماري خود ، بهره مي برد . البته از ابعاد ديگري نيز مي توان ، از تاثير نماز بر پيشرفت درمانها ، سخن گفت .
امروزه به اثبات رسيده است كه يك عامل مهم در عدم پيشرفت درمانهاي دارويي و اشكال در كنترل بيماريها ، ( مثلا كنترل بيماريهاي تيروئيد ) همكاري ضعيف بيمار ، در طي درمان است .(3)
يكي از جنبه هاي مهم اين همكاري ضعيف مي تواند به شكل نامنظم مصرف كردن داروها ، باشد ، كه چه بسا بر اثر فراموشكاري بيماران يا در خواب بودن آنها در زمان مصرف دارو ، اتفاق مي افتد . اما شخص نمازگزار از آنجا كه خود را ملزم به انجام فرايض واجب يوميه به شكل كاملا “ منظم مي بيند ، از امكان تطبيق دادن زمان مصرف داروهاي خود ، با زمان
نماز برخوردار است كه اين امر به نوبه خود مي تواند در پيشرفت درمانهاي دارويي موثر باشد .
اما زماني كه به اين نكته اشاره مي نمودم ، باز هم خاطره اي از همان مادر بزرگ خدا بيامرز و همان بي بي با صفاي گوغري ، كه در اين مقاله به او اشاره شد ، بي اختيار به خاطرم آمد و آن اين كه او هميشه ، پاكت داروهاي خود را در كنار سجاده نماز خود مي گذاشت ، تا هيچوقت ،خوردن داروهاي خود را فراموش نكند . و آن بي بي پر خاطره و گمنام ، كه چند سالي است ، روي در نقاب خاك كشيده است ، مانند بسياري از بي بي ها و باشوهاي (4) ديگر آب و خاك كرمان ، پيوسته در حال ذكر خدا بود و با همان استنباطات ساده اي كه از مذهب داشت ، هرگز نماز خود را ترك نمي كرد و شايد از بركت همين نماز بود كه قريب به 90 سال عمر پربركت ، از خدا گرفت و در طول مدت اين 90 سال شايد دردناكترين بيماريش همان درد پا و زانويي بود ، كه شرح آن گذشت .
آري ! زندگي با نماز ، زندگي اي ست سرشار از بركت و سلامتي و طول عمر .
ادامه مطلب...
اما از جمله مواردي كه در حين وضو ، مورد توصيه موكد قرار گرفته است . سه مرتبه ، چشيدن و استنشاق آب سرد و پاك است و حتي شستن قسمتي از درون بيني حين وضو ، توسط برخي از علماي شيعه واجب اعلام شده است ( رجوع شود به مساله 241 از رساله توضيح المسايل حضرت آيت .. العظمي اراكي (ره) . با توجه به آن كه اولين سد دفاعي بدن در مقابل عفونتهاي تنفسي موهاي ريزي هستند كه در مخاط بيني تعبيه شده اند ، عوامل عفوني متعددي از جمله بسياري از ويروس ها و باكتري ها و حتي عامل بيماري سل در اين موها متوقف مي شوند و جلوي حركت آنها به قسمتهاي ديگر دستگاه تنفس گرفته مي شود .
براين اساس چنانچه مسلمين در مقدمات نماز و حين وضو دستور اسلامي استنشاق آب سرد (1) را اجرا نمايند ، همه روزه چند نوبت ميكروبهاي مجرايي تنفس را زدوده و مجراي تنفسي خود را تميز و پاكيزه مي نمايند و بدين ترتيب از بروز بيماريهاي متعدد تنفسي در امان خواهند بود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. از روايات اهل بيت عصمت (ع)چنين مستفاد مي گردد كه وضو با آب سرد ، افضل از آب گرم است و در باب حكمت پزشكي اين مطلب در آينده سخن خواهيم گفت .
ادامه مطلب...
درحقيقت نماز هم عبادت است و هم ورزش بدنى و روحى ... و مى توان ادعا كرد كه قرآن در تطبيق ورزش هاى سبك كه امروزه به ورزش هاى سوئدى معروفند، پيشتاز بوده است .
آنچه ورزش نماز را از ساير ورزش ها ممتاز مى نمايد، توزيع مناسب آن در طول شبانه روز است ان الصلوة كانت على المومنين كتابا موقوتا. دانشمندان نيز ثابت كرده اند كه بهترين نوع ورزش ، ورزشى است كه تكرار شود و در طول روز توزيع گردد و خسته كننده نباشد و انجام آن براى هر كس امكان پذير باشد، كه تمام اين ويژگى ها در حركات نماز فراهم است ...
فوايد ورزشى حاصله از نماز را مى توان به شرح زير خلاصه نمود: در هر ركعت . با علم به اينكه ، نمازهاى يوميه 17 ركعت بوده و نوافل نيز به آن اضافه مى گردد.
1- نشاط بخشيدن به كار قلب و دستگاههاى گردش خون .
2- بهبود فعاليتهاى مغزى به دليل كمك به تغذيه بهتر آن .
3- تقويت جداره شريانهاى مغزى و حفظ حالت ارتجاعى آنها كه در نتيجه آن ، در مقابل پاره شدن و خونريزى مقاوم خواهند شد.
4- آماده كردن بدن براى مقابله با پيشامد حالت هاى ناگهانى كه ممكن است بسيارى از مردم دچار آن شوند؛ مثل سرگيجه و سياهى رفتن چشم و بيهوشى هاى زود گذر.
5- آرامش روحى و اعتماد به نفس .
ادامه مطلب...
امام باقر علیه السلام : «از جهت حمد و ذکر، خدا با چیزى بهتر از تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیها السلام عبادت نشده است. اگر عملى بهتر از آن بود، پیامبر خدا آن را به زهرا علیها السلام عطا مىکرد.»
ادامه مطلب...
لطیفه ای عرفانی
حکیم فرزانه و مفسر گرانمایه قرآن، آیت الله جوادی آملی، در زمینه اسرار نماز، کتاب گرانسنگی با همین نام به زبان عربی به رشته تحریر درآورده اند که به فارسی نیز برگردانده شده است.
در فصول پایانی کتاب یاد شده، معظم له در تبیین راز تسلیم (سلام دادن) در پایان نماز، لطیفه ای عرفانی و معرفت زا از محی الدین عربی، معروف به شیخ اکبر، آورده اند که بسی ژرف و نکته آموز است:
«صاحب الفتوحات المكیة را كه بعد از وی هرچه در زمینه معارف و اسرار، به تازی و فارسی، یا نظم و نثر، تصنیف یا تألیف شده است، نسبت به نوشتار شیخ اكبر «چه شبنمی است كه در بحر میكشد رقمی»، درباره سرّ سلامِ پایانی، لطیفهای است به یاد ماندنی كه آن را مرحوم قاضی سعید قمی، به عنوان «قال بعض أهل المعرفة» ، بدون تعیین نام آن قائل نقل نمود. اصل كلام محی الدین در فتوحات چنین است: «سلام نمازگزار درست نیست، مگر آنكه در حال نماز از ما سوی الله غایب شده و با خداوند مناجات كند؛ هنگامی كه از نماز منتقل میشود و موجودهای خلقی را مشاهده مینماید، چون غایب از آنها بود و تازه در جمع آنها حاضر میشود؛ لذا بر آنان سلام میكند، و اگر نمازگزار همواره با موجودهای خلقی بوده و حواس او متوجه مردم بود، چگونه بر آنها سلام مینماید، زیرا كسی كه در جمع دیگران هماره حاضر است، به آنها سلام نمیكند و این نمازگزار، باید شرمنده شود، چون با سلام خود ریاكارانه به مردم نشان میدهد كه من در نزد خدا بودم و تازه به جمع شما پیوستم...، و سلام عارف برای انتقال از حالی به حال دیگر است؛ یك سلام بر منقول عنه، و یك سلام بر منقول الیه... ».
وی آنگاه ادامه می دهد:
و از روایت عبدالله بن فضل هاشمی از حضرت امام صادق(علیهالسلام) استفاده میشود كه سلام نشانه ایمنی است؛ هم از طرف سلام كننده و هم از طرف جواب دهنده، و همین نشانه در پایان نماز، به منظور تحلیل كلام آدمی كه با «تكبیرةالإحرام» حرام شده بود، و به قصد در امان بودن نماز، از چیزی كه او را تباه كند، قرار داده شد، و سلام اسمی از اسمای خداست، و از طرف نمازگزار، بر دو فرشته موكل خدایی فرستاده میشود.
دقت کردید در قرآن چند رقم نماز داریم ، بعضی از نمازها ستایش شده و بعضی از نمازها مورد توبیخ قرار گرفته.
نور چشم بودن نماز یعنی چه ؟!
حضرت رسول فرمودند : " قرة عینی فی الصلوة " نماز نور چشم من است . این سخن در مورد ما هم می تواند صدق کند .وقتی ما با کسی که دوستش داریم حرف میزنیم خیلی شاد هستیم ، ممکنه باطرف گاهی اوقات یک ساعت ایستاده حرف بزنیم اما گذشت زمان را احساس نکنیم و خسته نشویم ، فوتبالیستها چون دوست دارند گل بزنند ، اگر در زمین چمن بیفتند استخوانشان هم بشکند ، متوجه نمی شوند چون عاشق گل زدن هستند . وقتی با یک مدیرکل حرف میزنیم کلی لذت میبریم . اینکه انسان بتواند با خدای خودش حرف بزند واقعاً لذت دارد . افرادی که نماز نمیخوانند توجه ندارند که چه چیزی را از دست میدهند. واقعاً اگر با خدا حرف نزنیم با کی حرف بزنیم ؟ با کاسب محل و جگرفروش و نانوا و قصاب و زن و بچه و همسر و دوست و کارگر و کارمند و. . . از حرف زدن با اینها خسته نمیشویم ، اما تا میگویند نماز بخوان ، " وَإِنَّهَا لَكَبِیرَةٌ "[1] نماز سنگین است ، سه ساعت می نشینیم فوتبال ببینیم که مثلا این توپ کجا رفت یا چندین ساعت می نشینیم و برنامه ای را می بینیم که کی با کی دعوا کرد ، فلانی در طول یک سال چه قدر پول گرفته ولی پنج دقیقه که میخواهیم نماز بخوانیم خسته میشویم . پیغمبر فرمود : نماز نور چشم من است ، یعنی لذت میبرم . حتی از حضرت رسول حدیث داریم که می فرمایند : گرسنه غذا میخواهد ، تشنه آب میخواهد ، گرسنه و تشنه از آب و غذا سیر میشود ولی من از نماز سیر نمیشوم .
ادامه مطلب...
نجات از جنون عشق مجازی
گوهرشاد، همسر شاهرخ میرزا، زنى مؤمن و با تقوا بود که مسجد گوهرشاد که در کنار حرم امام رضا علیه السلام است، و دارای معمارى ارزشمندى است، به دستور او ساخته شد.
گوهرشاد، در زمانى که مسجد در حال ساخت بود، گاهی سرکشى مى کرد و از معماران، پیشرفت کار را پرس و جو مى نمود. روزى که براى سرکشى ساختمان آمده بود، بادى وزیدن گرفت و گوشه روبندش بلند شد و یکى از کارگران چهره گوهرشاد را دید و با همان یک نگاه سخت دلباخته و شیفته او شد. کارگر از شدت عشق به گوهرشاد، روز به روز ضعیف و نحیف مى شد. سرانجام مریض شد و در بستر بیمارى افتاد، اما او جرأت ابراز این عشق را به کسى نداشت. مادرش روزى به دیدن او رفت و با دیدن وضع رقت بار فرزند به گریه افتاد. کارگر راز خود را با مادرش در میان گذاشت. مادر هم براى رفع این مشکل پیش گوهرشاد رفت و ماجرا را براى او تعریف کرد. گوهرشاد ابتدا از شنیدن ماجرا متاثر و ناراحت شد. اما براى نجات آن جوان به مادرش پاسخ مثبت داد و گفت: ازدواج با پسرت را البته با شرایطى مى پذیرم و آن شرط این است که پسرت چهل شبانه روز تمام در محراب مسجد به نماز و عبادت مشغول شود و ثواب آن را مهریه من قرار دهد. اگر این شرط را کامل به انجام رساند، آنگاه من هم از شوهرم شاهرخ میرزا طلاق مى گیرم و با پسرت ازدواج مى کنم .
مادر به خانه بازگشت و توافق و شرط گوهرشاد را به پسرش گفت .
جوان با خوشحالى از بستر بیمارى بلند شد و گفت: چهل روز که سهل است اگر یک سال هم مى گفت، قبول مى کردم .
جوان خود را آماده کرد و به محراب عبادت رفت. چهل شبانه روز با اخلاص و حضور قلب به عبادت و راز و نیاز پرداخت . تاثیر معنوى نماز در این مدت در قلب و روح جوان راسخ شد و چشمه هاى حکمت و معنویت از قلبش جوشیدن گرفت .
روز آخر، گوهرشاد کسى را فرستاد تا از حال و روز جوان جویا شود آن شخص به جوان گفت: من را گوهرشاد فرستاده است تا ببیند اگر به شرطتت عمل کرده اى، او هم به عهد خود وفا کند .
جوان با بى اعتنایى تمام در پاسخ گفت: برو به خانم بگو من هرگز حاضر نیستم براى رسیدن به وصال او از معشوق و محبوب حقیقى خود دست بردارم !
گوهرشاد که بصیرت دل داشت، جوان عاشق را با تدبیرى هوشمندانه از عشق مجازى به عشق حقیقى هدایت کرد و لذت عبادت و نماز و نیاز با خداى مهربان را به او چشانید.
چرا هنگام نماز نشاط ندارم؟
وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَكَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ
در زندگی از صبر و نماز كمك گیرید هر چند نماز كار مشكلی است مگر برای فروتنها. « بقره ، 45»
استعانت از دو نیرو صبر و نماز
ـ برای پیشرفت و پیروزی بر مشكلات دو پایه اساسی لازم است، كه یكی در درون وجود میبایست باشد و آن ورزیدگی خاصّ انسان است،و دیگری تكیهگاه نیرومندی كه هر آن از آن مدد گرفته شود و خیلی روشن است كه هنگام بروز سختیها انسان احتیاج به نیروی بیشتری دارد و باید با اتكاء به نیروی بزرگتر و مبدء لایزالی خود را تقویت كند تا به كمك او قادر به حل مشكلات باشد.
ـ در این آیه همان طور كه مشاهده میشود به این دو اصل اساسی اشاره شده كه میبایست از این دو نیرو استعانت جست.
یكی (صبر) كه در روایات فراوانی از آن تعبیر به (روزه) شده كه در پرتو آن ورزیدگی مخصوص و چیرگی بر خواستههای درون به وجود میآید و دیگری نماز كه وسیله ارتباط انسان با خدا است كه در هر آن از او مدد بگیرد. در حقیقت نماز وسیله ارتباطی، با آن تكیهگاه نیرومند میباشد.
استعانت از نماز و صبر برای چه كسانی ممكن است؟
ـ استعانت از نماز و صبر برای پیروزی بر خواستهها و امیال و شهوات، برای كسانی ممكن است كه از پروردگار میترسند و میدانند بازاء از دست دادن مقامهای ظاهری مقامی بالاتر در انتظار آنان است، آنها كه میدانند پس از مرگ به لقای پروردگار بزرگ میرسند و از نعمتهای بیپایان او بهرهمند میگردند پیروزی بر امیال و خواستهها با تكیه بر نماز و صبر برای آنها آسان میباشد ولی بر كسانی كه چنین عقیدهای ندارند، بسیار سخت و مشكل خواهد بود.[1]
ـ استعانت یعنی، مدد جستن و آن در جایی است كه انسان به تنهایی نتواند از عهده مشكلات و حوادث برآید، و چون در واقع مددكاری جز خدا نیست.
ـ بنابراین مدد و كمك در برابر مشكلات عبارت است از ثبات و مقاومت و اتصال و توجّه به ذات قدس پروردگار، و این همان، صبر و نماز است.
ـ و در حقیقت این دو بهترین وسیله برای این موضوعند، زیرا صبر و شكیبایی هر مشكل عظیمی را كوچك میسازد، و توجّه به خدا و پناه بردن به او روح ایمان را در انسان بیدار میكند و او را متوجّه میسازد كه تكیهگاهی دارد بس مستحكم و وسیلهای دارد ناگسستنی.
از نماز و صبر كمك بگیرید
ـ كسانی كه این خطاب را متوجّه یهود میدانند میگویند عشق به مقام نمیگذاشت كه علماء یهود اسلام آورند زیرا میترسیدند با قبول اسلام و پیروی از پیامبر اكرم ریاست و آقایی را از دست بدهند، خداوند آنان را امر میكند كه برای وفاء به عهدی كه در كتاب تورات با شما بستم درباره اطاعت و پیروی از من و ترك گناهان و معاصی و تسلیم در مقابل فرمان و قبول فرستادهام محمّد ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: در همه این امور از صبر و نماز كمك بگیرید یعنی صبر بر زندگی مختصری كه ناچارید برای تأمین آن از مردم پول بگیرید.
ـ در نماز عباراتی خوانده میشود كه انسان را متوجّه جهان معنوی كرده و از خودخواهی و دنیا پرستی باز میدارد همان طور كه قرآن میفرماید: نماز انسان را از زشتیها باز میدارد.
ـ و از طرفی با تواضع در نماز، عشق به ریاست كنار میرود، بنابراین كمك خوبی در راه وفای به عهد الهی است.
ـ امّا آن دستهای كه مسلمانان را طرف خطاب این آیات میدانند میگوید: منظور آیات این است كه برای رسیدن به آنچه پیروان رسول اكرم را وعده دادهایم و نیز بر سختیها و مشكلات عمل به احكام و وظیفه از صبر بر طاعتها و بازداری نفس از گناهان و نیز از نماز كمك بگیرید زیرا نمازگزار با توجّه به معانی آیاتی كه در نماز میخواند قهراً از مواعظش پند گرفته و به امر و فرمانش تن میدهد و از گناهان خود را باز میدارد.
ـ در تفسیر عیاشی از ابی الحسن حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ در مورد این آیه نقل شده كه فرمود: صبر عبارت است از روزه، هنگامی كه شدّتی به انسان برسد یا حادثهای برای او رخ دهد باید روزه بگیرد زیرا خدا میفرماید: و استعینوا بالصبر و الصلوة و انها لكبیرة الا علی الخاشعین. و خاشع كسی است كه در نماز خود ذلیل و كوچك در پیشگاه خداوند بوده و متوجّه نماز باشد. منظور خداوند از صبر و صلوة رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ است.[2]
كمك گرفتن ائمّه اطهار ـ علیه السّلام ـ از نماز
مفسران در تفسیر این آیه نقل كردهاند كه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ هر گاه با امر مشكلی روبرو میشد كه باعث همّ و غمّ وی میگردید از نماز و روزه مدد میگرفت.[3]
ـ در كافی، از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده كه فرمود: هنگامی كه موضوع وحشتناكی علی ـ علیه السّلام ـ را به وحشت انداخت مشغول نماز میشد سپس این آیه را تلاوت میكرد (و استعینوا بالصبر و الصلوة).
و نیز از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده كه میفرماید: هنگامی كه با غمی از غمهای دنیا روبرو شدید وضو گیرید و به مسجد رفته نماز بخوانید و در حال نماز دعا كنید زیرا خداوند دستور داده است كه (و استعینوا بالصبر و الصلوة) از نماز و صبر استعانت بجویید. (بدیهی است كه توجّه به نماز و راز و نیاز با پروردگار نیروی معنوی تازهای در انسان ایجاد میكند و او را در مقابله با مشكلات نیرو میبخشد).[4]
امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ در دعای سحر ماه رمضان كه نامش دعای ابو حمزه ثمالی است در ضمن مناجاتهای خود فلسفه سنگین نماز را تحلیل میكند و میگوید خدایا چرا هنگام نماز من نشاط ندارم؟ شاید مرا از درگاه خود راندهای، شاید به خاطر یاوهگوییها توفیقم كم شده، شاید مرا صادق نمیدانی، شاید رفیق بد در من اثر گذاشته و... به هر حال سنگینی نماز علامت خطر است.
نماز جمعه
نماز جمعه ، قلب انقلاب است
كه پر احساس و پر شور و شتاب است
نماز جمعه ، درياي خروشان
ز رحمت ، چشمه اي فياض و جوشان
جلاي دل ، اذان دلربايش
بلاي جان دشمن ،خطبه هايش
دعاي وحدتش پيمان امت
ميان مسلمين عهد اخوت
به هم پيوسته صفهايش سراسر
جوان و پير و مرد و زن ، برابر
خروشان لشگر قرآن و عترت
كه افكنده ست دنيا را به حيرت
نماز جمعه، مشتي سخت و محكم
كه فرق دشمنان كوبيده در هم
صلاي ضد تبعيض نژادي است
نمازي هم سياسي هم عبادي است
غريو دوري از ننگ و اسارت
جميع هل ايمان را بشارت
نماز جمعه ، يك قدرت نمايي است
ستاد لشگر كافرزدايي است
نماز عشق و ايمان و تعهد
نمايشگاهي از(( اياك نعبد))
شعارش ، جنگ با مستكبران است
ندايش ، ننگ بر غارتگران است
نفسها گرم ، از (( الله اكبر))
ز نام حضرت (( مهدي )) معطر
(حسان ) هر كسي توفيق يابد
به اين ميعاد امت مي شتابد
حبيب ا... چايچيان(حسان)
دل را به نور عشق صفا مي دهد نماز
جان را به ياد دوست جلا مي دهد نماز
از خارزار شرك اگر بگذري به صدق
باغ تو را ز جلوه صفا مي دهد نماز
تا بنگري جمال حقيقت ز معرفت
سرچشمه ات ز آب بقا مي دهد نماز
پاي تو را ز قيد تعلق رها كند
دست تو را به دست دعا مي دهد نماز
هر دم كه سر به سجده اخلاص مي نهي
روشندلي ز ياد خدا مي دهد نماز
چون بشنوي صلاي مؤذن ، شتاب كن
كز بارگاه قدس ندا مي دهد نماز
سر مناجات
تا روي دلت سوي خرابات نباشد
آگاهيت از سر مناجات نباشد
اي زاهد خودبين، به خدا راه نيابي
تا عاشقيت حاصل اوقات نباشد
جز يار نبيني اگر ديده شود باز
رو ديده بجو حاجت اثبات نباشد
عكس رخ جانان نپذيرد دل تنگت
گر سينه ي تو پاك چو مرآت نباشد
دو صيقل اخلاص، بزن لوح درون را
كاين كار - به تزوير به طامات نباشد
جز نامه ي انسان، كه ز عشقش شده نامي
كس در خور اين فخر و مباهات نباشد
"ايزدي كازروني
حالات نماز:
۱-ایستادن در نماز:
ایستادن در نماز، باعث تقویت حالت تعادلی بدن شده و قسمت مرکزی مخچه که محل کنترل اعمال و حرکات ارادی است را تقویت می کند. این عمل باعث می شود تا فرد با صرف کمترین نیرو و انرژی به انجام صحیح حرکات بعدی بپردازد.
وقتی چشمها در حالت نماز ثابت می ماند، جریان فکر هم خود به خود آرام شده و در نتیجه تمرکز فکر افزایش می یابد. ثابت ماندن چشم باعث بهبود ضعف و نواقصی چون نزدیک بینی می شود و به لحاظ روانی باعث افزایش مقاومت عصبی فرد شده و بی خوابی و افکار نا آرام را از انسان دور می کند.
۲- رکوع در نماز:
تقویت ماهیچه های شکم، حفظ سلامت دستگاه گوارش و رفع یبوست مزمن، سوء هاضمه و بی اشتهایی از خواص رکوع در نماز است.کارشناسان می گویند در حالت رکوع ماهیچه های اطراف ستون مهره ها منبسط می شود که در تعادل و آرام کردن سمپاتیک موثر است.مدت زمان خواندن ذکر رکوع نیز باعث تقویت عظلات صورت، گردن، ساق پا و رانها می شود و به این ترتیب به جریان خون در قسمتهای مختلف بدن سرعت می بخشد. تنظیم متابولیسم بدن، فراهم نمودن زمینه از بین رفتن اکثر بیماریها از بدن، کمک به افزایش حالت استواری و استحکام مغز از دیگر خواص رکوع در نماز است.
۳- سجده در نماز:
سجده، ستون مهره های بدن را تقویت کرده و درد های سیاتیک را آرام می کند. سجده علاوه بر از بین بردن یبوست و سوء هاضمه، پرده دیافراگم را تقویت کرده و به دفع مواد زاید بدن به دلیل فشرده شدن منطقه شکمی کمک می کند.سجده همچنین باعث افزایش جریان خون در سر شده، که این امر با تغذیه غدد باعث حفظ شادابی، زیبایی و طزاوت پوست می شود.
حالات سجده به واسطه باز کردن مهره ها از یکدیگر، باعث کشیده شدن اعصابیکه قسمتهای مختلف بدن را به مغز وصل می کند شده و این اعصاب را در یک حالت تعادلی قرار می دهد که این امر برای سلامت انسان بسیار حائز اهمیت است.
اگر فاصله مهر از نمازگزار به اندازه حدودا یک وجب جلوتر از حالت معمولی باشد، کشش بیشتری در کمر حس می شود که باعث مداوای کسانی که دیسک و یا ناراحتی کمر دارند می شود. و اگر کسی که سالم است این کار را انجام دهد، هیچ گاه دچار دیسک و ناراحتی کمر نمی شود.
سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می دهد. سجده قدرت درک و فهم را زیاد می کند. دلیلش این است که در سجده به پیشانی ما فشار می آید و باعث می شود که کاملا روی پیشانی متمرکز شویم ( اگر در این حالت به نوک بینی مان نگاه کنیم، خود به خود به پیشانی فشار می آید ) .
۴- نشستن بعد از نماز:
استحکام بخشیدن و تقویت عضلات پاها و رانها، کمک به نفخ معده و روده، بهبود فتق و… از خواص نشستن بعد از نماز است.
سخن آخر
این مطالب فقط بعضی از دلایل علمی در نماز بود و به هیچ عنوان نمی توانیم بگوییم که دلیل اصلی گزینش و چینش این حرکات توسط پروردگار حکیم این نکات علمی بوده است و بنده معتقدم که دلایل گنجاندن نماز در دین ما حکمتهای معنوی و علمی است که هنوز بشر از درک تمام آنها عاجز مانده است.برای پی بردن به برخی از اثار و دلایل معنوی نماز می توانید کتاب “پرتوی از اسرار نماز” نوشته محسن قرائتی را مطالعه بفرمایید.در ضمن چون نماز فلسفه ی خاص خود را دارد که معراج مومن و مایه ی قرب به حق است باید آن را فقط برای خداوند متعال خواند و نه به انگیزه فواید و آثاری از این دست. ولی آگاهی از این دست نظرات علمی نیز می تواند برای برخی مفید باشد و دلیلی باشد برای پای بند بودن به دستورات دین
رابطه نماز با میدان مغناطیسی و بارهای الکتریکی
همانطور که می دانید، در بدن ما میلیونها عصب وجود دارد که کار انتقال پیام در بدن ما بوسیله تحریک الکتریکی این عصبها صورت می گیرد. در اثر شارش بار در اطراف آنها، در بدن ما یک میدان تشکیل می شود و میدان بدن ما در اثر فعالیت همزمان میلیونها عصب به وجود می آید.
میدان مغناطیسی بدن و امواج مغزی در معرض خطر:
بنابر تحقیقات پرفسورلای، امواج مغناطیسی خارجی که از نیروگاه های برق یا وسایل برقی مثل سشوارو … ساتع می شود، به DNA سلولهای مغزی آسیب می رساند و قابلیت ترمیم را در آنها از بین می برد.و همچنین این میدانها باعث اختلال در میدان مغناطیسی طبیعی بدن می شوند.
همانطور که می دانید نزدیک به ۷۰% از بدن ما را آب فرا گرفته است و مولکولهای آب به صورت دو قطبی هستند و زمانی که ما در معرض یک میدان مغناطیسی خارجی قرار می گیریم، این مولکولها در جهت آن میدان قرار می گیرند و این پدیده باعث می شود، نظم میدان مغناطیسی ما به هم بریزد.
علاوه بر عوامل خارجی یکسری عوامل داخلی نیز وجود دارند که باعث می شوند اختلال در میدان بدن ایجاد شود. مهمترین آنها بارهای الکتریکی هستند که هنگام شارش بار در عصب، در اطراف آن به وجود می آیند و به صورت الکتریسته ساکن در بافتهای بدن ذخیره می شوند و میدانی که در اطراف این بارها به وجود می آیند در میدان بدن ایجاد خلل می کنند. این بارها به خصوص در نقاطی که تراکم اعصاب بیشتر است ذخیره می شوند و به دلیل این که هم تراکم زیادی دارند و هم در نزدیکی عصبهای بیشتر و مهمتری قرار دارند، برای بدن به شدت مضر هستند. از جمله این نقاط ناحیه سر، دستها و قسمت مچ پا به پایین است.
به ظاهر ما روزانه تنها دقایقی را در معرض میدان مغناطیسی هستیم. مثل موبایل، سشوار و… اما در طول دوران زندگی خود در معرض میدان مغناطیسی بسیار قوی هستیم وآن میدان مغناطیسی زمین است.
نماز و میدان مغناطیسی:
آنگونه که از تصاویر به دست آمده از میدان مغناطیسی زمین پیداست، به طور شگفت انگیزی اگر انسان در هر نقطه ای از زمین رو به قبله بایستد، میدان مغناطیسی بدنش بر میدان مغناطیسی زمین منطبق می گردد و در مدتی که در نماز است میدان بدنش منظم می شود.
نماز وبارهای الکتریکی:
همان طور که قبلا اشاره شد، بارهای زائدی که در اثر تحریکات الکتریکی اعصاب به وجود می آیند هم شبیه میدان بدن بر امواج مغزی اثر سوء دارند. این اثرات در نواحی که اعصاب در آن تحرک بیشتری دارند، خطرات جدیتری ایجاد می کنند. و باید هر چه سریعتر از آن نواحی دور شوند.
به طرز حیرت آوری می بینیم که این نواحی، دقیقا نواحی هستند که در وضو شسته می شوند( سر، دست، مچ پا به پایین) و بنابر تحقیقات صورت گرفته، بهترین راه دفع این بارهای زائد، استفاده از یک ماده رساناست. سریعترین و ارزانترین و بی ضررترین ماده برای این کار، آب است. جالب این جاست که آب هر چه خالص تر باشد، سریعتر بارهای ساکن را از بدن ما به اطراف گسیل می دهد و هیچ مایعی مثل آب خالصی که در وضو به انسانها سفارش شده این اثر را ندارد.
اگر ما نمازمان را نخوانیم،
گرچه خداوند در کنار ماست،
ولی ما متوجه حضور او نخواهیم شد ...
If we don’t say our prayers
although God is near us
but we cant feel that he is with us
ادعای عشق به خدا ،از کسی که سجاده دلتنگ حضور اوست ؛ پذیرفتنی نیست......
گفت: حاج آقا! من شنیده ام اگر انسان در نماز متوجه شود که کسی در حال دزدیدن کفش اوست می تواند نماز را بشکند و برود کفشش را بگیرد؛ درست است حاج آقا؟!
شیخ گفت: درست است آقا.
نمازی که در آن حواست به کفشت است، اصلاً باید شکست!
حسرتش به دلم مونده،
که یکبار نمازی قسمتم بشه ،
بدون یادی از دنیا ؛ پر از یاد خدا !
دلم به دو رکعتش هم راضیست ...
خداوندا
نمازهایم را اینگونه کن
ذره ذره از خود تهی شدن و جرعه جرعه از نور محبت تو سیراب شدن
آرام آرام به خیل صابران رستگارت پیوستن و قدم به قدم با اهل نیاز همگام شدن
آنگاه است که بند بند وجودم تنها تو را می خواند و تنها از تو یاری می جوید
پس به صراط مستقیم هدایتش کن
آمین
قضا شدن نماز در سفر
شخصی خدمت امام صادق - علیه السلام- رسید، و برای انجام کاری استخاره کرد. از قضاء استخاره بد آمد. ولی اعتنا نکرد، و سفرش را که برای تجارت بود، آغاز کرد. اتفاقاً در سفر به او خوش گذشت، و سود بسیاری به دست آورد. وی از بد آمدن استخاره در شگفت ماند، از این رو پس از بازگشت، خدمت حضرت رسید و جریان را از ایشان پرسید. امام صادق - علیه السلام- لبخندی نموده و فرمودند: به یاد داری که در مسافرتت در فلان منزل آنچنان خسته بودی که خوابت برد. و وقتی بیدار شدی که آفتاب طلوع کرده و نماز صبحت قضا شده بود؟! اگر خداوند متعال آنچه را که در دنیاست به تو داده بود، جبران دو رکعت نماز قضای تو نمیشد.
برای این که همیشه نماز بخوانید بهترین کار این است که مقید به نماز اوّل وقت شوید. توجه داشته باشید که شیطان برای این که نماز را از شما بگیرد، سعی دارد تا در اوّلین قدم شما را از نماز اوّل وقت دور سازد.
اگر توانست کسی را از نماز اوّل وقت دور سازد، به تدریج فاصله ی او را با نماز اوّل وقت بیشتر و بیشتر می کند تا جایی که شخص را در لبه ی پرتگاه ترک نماز قرار دهد و با اندک تلنگیری در تنهایی و تاریکی ترک نماز رهایش سازد. پس وقتی تصمیم گرفتید نماز را در اوّل وقت بخوانید، مقید باشید که حتی برای نیم ساعت هم که شده آن را به تأخیر نیندازید؛ چرا که پذیرش تأخیر نیم ساعتی، فتح بابی برای شیطان است تا امیدوارانه به وسوسه ها و فشارهای خود ادامه دهد و شما را راضی به پذیرش تأخیرهای بیشتر نماید.
خدایا ! کیست که طعم محبتت را چشید و جز تو کسی را آرزو کرد ؟ کیست که به نزدیک تو مقام گرفت و لحظه ای روی گرداندن توانست ؟ خدایا ! ما را از آنانی قرار ده که به دوستی خود برگزیده ای و به عشق و محبت خود خالصشان کرده ای و مشتاق دیدارشان ساخته ای و به خواست خود خشنودشان کرده ای و نعمت دیدار را عطاشان کرده ای . در مقام رضایتشان نشانده ای و در غربت و تنهایی در پناهشان گرفته ای و در جوار خود به عالم راستی و حقیقت جایگاهشان بخشیده ای و به شناخت خود معرفتشان داده ای و سزاوار پرستششان کرده ای .
افزایش فشار خون یکی از شایعترین دلایل مراجعه به پزشک در سرتاسر دنیاست. بعنوان مثال یکی از جدیدترین آمارها ، در ایالات متحده آمریکا ، شایعترین بیماریی که افراد را ناگزیر به استفاده از دارو ، می کند افزایش فشار خون ذکر کرده است (1) ، به علت عوارض خطرناک و متعددی که این بیماری در بسیاری از اعضای بدن از جمله قلب و مغز و کلیه و چشم و .. دارد ، سعی و اهتمام فراوانی در دانش پزشکی برای پیشگیری و کنترل این بیماری در پیش گرفته شده است .
در تمامی منابع معتبر علمی ، برای پیشگیری از ابتلا به افزایش فشار خون و همچنین کنترل تعداد زیادی از بیماران که افزایش فشار خونی در حد خفیف یا متوسط دارند ، رعایت برخی اصول و استفاده از درمانهای غیر دارویی توصیه می شود . درمانهای غیر دارویی ضمن آن که هزینه چندانی را بر بیمار تحمیل نمی کنند در پایین آوردن فشار خون و ممانعت از بروز و پیشرفت آن موثرند .(2)
از جمله چهار درمان اولیه و بسیار مهم غیر دارویی که در منابع جدید علمی برای کنترل فشار خون مورد توجه قرار می گیرند ، عبارتند از : 1. کاهش دادن اضطراب و استرس ها 2. کاهش یا عدم مصرف الکل 3. کم کردن وزن 4. انجام ورزش های سبک بطور منظم در شبانه روز .
اما با توجه به نقش بسیار مهمی که نمازهای واجب یومیه ، در ایمن کردن انسان در مقابل استرس ها و مشکلات گوناگون زندگی ایفا می کنند ( از جمله تاثیر نماز بر اضطراب که در شماره های بعدی مورد توجه قرار خواهد گرفت ) و نیز با توجه به الزامی که نماز به شخص نمازگزار مبنی بر عدم مصرف مشروبات الکلی می دهد ، می توان این امر را قدم موثری در پیشگیری و کنترل فشار خون تلقی کرد .
از طرفی نماز با حرکات موزون و قیام و قعود و رکوع و سجود منظمی توأم است که قابل مقایسه کامل با یک نرمش سبک روزانه مشابه آنچه که در درمانهای غیر دارویی فشار خون توصیه می شود ، می باشد . همچنین اگر به یاد آوریم که مسلمان نمازگزار رو به قبله مکتبی نماز می خواند که خدای آن مکتب از پر خوری و شمکبارگی بیزار است و مثلا “ عالمان فربه و چاق را دشمن می انگارد (1) متوجه خواهیم شد که هر چهار درمان غیر دارویی مذکور ، برای کنترل و پیشگیری افزایش فشار خون ، در ورای احکام نورانی نماز نهفته است .
هر چند که ما در ادامه مباحث 40 نکته پزشکی پیرامون نماز ، اشارات دیگری در این مورد خواهیم داشت و فی المثل پیرامون تاثیر نماز بر احساس امنیت روانی سخن خواهیم گفت .
نجات از جنون عشق مجازی
گوهرشاد، همسر شاهرخ میرزا، زنى مؤمن و با تقوا بود که مسجد گوهرشاد که در کنار حرم امام رضا علیه السلام است، و دارای معمارى ارزشمندى است، به دستور او ساخته شد.
گوهرشاد، در زمانى که مسجد در حال ساخت بود، گاهی سرکشى مى کرد و از معماران، پیشرفت کار را پرس و جو مى نمود. روزى که براى سرکشى ساختمان آمده بود، بادى وزیدن گرفت و گوشه روبندش بلند شد و یکى از کارگران چهره گوهرشاد را دید و با همان یک نگاه سخت دلباخته و شیفته او شد. کارگر از شدت عشق به گوهرشاد، روز به روز ضعیف و نحیف مى شد. سرانجام مریض شد و در بستر بیمارى افتاد، اما او جرأت ابراز این عشق را به کسى نداشت. مادرش روزى به دیدن او رفت و با دیدن وضع رقت بار فرزند به گریه افتاد. کارگر راز خود را با مادرش در میان گذاشت. مادر هم براى رفع این مشکل پیش گوهرشاد رفت و ماجرا را براى او تعریف کرد. گوهرشاد ابتدا از شنیدن ماجرا متاثر و ناراحت شد. اما براى نجات آن جوان به مادرش پاسخ مثبت داد و گفت: ازدواج با پسرت را البته با شرایطى مى پذیرم و آن شرط این است که پسرت چهل شبانه روز تمام در محراب مسجد به نماز و عبادت مشغول شود و ثواب آن را مهریه من قرار دهد. اگر این شرط را کامل به انجام رساند، آنگاه من هم از شوهرم شاهرخ میرزا طلاق مى گیرم و با پسرت ازدواج مى کنم .
مادر به خانه بازگشت و توافق و شرط گوهرشاد را به پسرش گفت .
جوان با خوشحالى از بستر بیمارى بلند شد و گفت: چهل روز که سهل است اگر یک سال هم مى گفت، قبول مى کردم .
جوان خود را آماده کرد و به محراب عبادت رفت. چهل شبانه روز با اخلاص و حضور قلب به عبادت و راز و نیاز پرداخت . تاثیر معنوى نماز در این مدت در قلب و روح جوان راسخ شد و چشمه هاى حکمت و معنویت از قلبش جوشیدن گرفت .
روز آخر، گوهرشاد کسى را فرستاد تا از حال و روز جوان جویا شود آن شخص به جوان گفت: من را گوهرشاد فرستاده است تا ببیند اگر به شرطتت عمل کرده اى، او هم به عهد خود وفا کند .
جوان با بى اعتنایى تمام در پاسخ گفت: برو به خانم بگو من هرگز حاضر نیستم براى رسیدن به وصال او از معشوق و محبوب حقیقى خود دست بردارم !
گوهرشاد که بصیرت دل داشت، جوان عاشق را با تدبیرى هوشمندانه از عشق مجازى به عشق حقیقى هدایت کرد و لذت عبادت و نماز و نیاز با خداى مهربان را به او چشانید
عشق واقعی!
روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این كه متوجه شود از بین او و مُهرش عبور كرد.
مرد نمازش را قطع كرد و داد زد هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی.
مجنون به خود آمد و گفت: من كه عاشق لیلی هستم تو را ندیدم، تو كه عاشق خدای لیلی هستی چگونه دیدی كه من بین تو و خدایت فاصله انداختم؟
نماز موضوعی است که متدیان، بسیار با آن سر و کار دارند اما مواجههی افراد مختلف با آن متفاوت است. نماز برای بسیاری دغدغه است اما دغدغهای آزار دهنده که تا پایان وقت با آنهاست و در آن لحظات پایانی که آن را به جا میآورند گویا که بار بزرگی را از دوش برداشتهاند.
گروه دیگری نیز به نماز عادت کردهاند و چندان ارتباطی با آن نداشته و هیچ دغدغهای برایشان ندارد و از سر عادت دیر یا زود آن را به جا میآورند.
اما در این میان هستند افرادی که نماز جور دیگری برایشان دغدغه است. این افراد توانستهاند ارتباطی با آن برقرار کنند و دغدغه آنها این است که آن را به نحو صحیحی به جای آورند.
ادامه مطلب...
عقاب و عذاب بی نماز !
کسی که ترک کننده نماز را به دادن طعامی یا لباسی یاری کند، مثل این است که هفتاد پیغمبر را کشته ، که اول آنها آدم ، و آخر آن ها محمد (صلی الله علیه و آله ) است
در مورد اهمیت نماز و نقش آن در بازدارندگی از گناهان بسیار سخن گفتهایم و شاهدیم که مردم ما، مردمی هستند که مقید به اقامه نمازند. و در این بین عدهای هم هستند که نماز را ترک کرده اند و یا هرگز نخوانده اند که اکنون بخواهند ترک کنند .
با این حال و به ظاهر، در روند زندگی اینان با نمازگزاران تفاوتی احساس نمیشود. پس فرق میان افراد نمازگزار با کسانی که تارک نمازند چیست ؟
ترک نماز، کوتاهی در مهمترین دستور الهى و انجام ندادن بزرگترین وظیفه و برنامه زندگى است و این مساوی است با ناشکرى، ناسپاسى و کفران نعمتهاى الهى و برداشتن عمود و ستون دین؛ زیرا نماز پایه و ستون اصلی دین است.
در حالىکه عبادت است که انسان را به هدف آفرینش رهنمون مىشود. بی نمازی، باعث مىشود که آفرینش و زندگى انسان، بیهوده و لغو جلوه کند؛ ترک نماز و نیایش، موجب ترک لذت بخشترین حالات انسان است.
اگر گاهی می بینیم این افراد می گویند «کدام لذت، ما که لذتی ندیدیم و به خاطر همین هم نمی خوانیم» باید گفت اینان حق دارند چون هرگز لذتش را احساس نکرده اند که بخواهند بخاطر از دست ندادنش تلاش کنند. باید در پاسخ این ها بگوییم که برای رسیدن به لذت نماز باید در امر نماز مداومت داشت مقدماتش را فراهم کرد آدابش را رعایت کرد بعد دم از لذت بخش بودن یا نبودنش زد .
نمازی که از سر بی رغبتی و به چشم یک کار دست و پا گیر و بی فایده دیده شود چه لذتی میتواند داشته باشد. این ها که از تمام این مجموعه هستی فقط طالب مادیات و لذات زودگذرشان هستند میدانند و باز هم بدانند که لحظات عمر در شتابند و دیر یا زود همه مهمان خانه خاک خواهیم شد و وقت پاسخگویی . الان که وقت نماز خواندن ندارید دقایقی چند به این فکر کنید که در پاسخ اینکه چرا نماز نخوانده اید چه خواهید گفت ؟ آیا زمان مضحکه است و باز می توانید بگویید :"ما قرصش را خورده ایم و یا به سن تکلیف نرسیده ایم "
خوب است بدانید بی نمازی آثار و نتایج شوم فراوان مادی و معنوی را به دنبال دارد؛ گوشه هایی از این آثار شوم می پردازیم
ادامه مطلب...
چرا در نماز حواس پرت هستیم؟
در زندگی دنیا، اوج محبت و علاقه و دلدادگی یک شخص نسبت به دیگری را، در محبت مادر، نسبت به فرزندش می بینیم. مادر اگر بخواهد نهایت علاقه خود به فرزندش را ابراز نماید، با دریایی از احساس به فرزندش می گوید: فرزندم تو، تو نور چشم منی.
پیامبر عزیز اسلام(صلی الله علیه و آله) نیز وقتی می خواهد، نور چشم خود را معرفی نماید، با قلبی سرشار از ایمان و دلی لبریز از احساس می فرماید: «جُعِلَ قُرّةُ عینی فی الصَّلاةِ»1 خداوند، نور چشم من را در نماز قرار داده است.
این سخن لطیف و زیبا از سرور عالم، حاکی از وجود نور معنوی فراوان در این فریضه ی مهمّ الهی است. در حقیقت می توان گفت: نماز، چون خورشیدی است فروزان که با نور معنوی خود، آسمان وجودمان را نورانی کرده و به مملکت درون ما صفا و جلاء بخشیده است.
کلام نورانی خداوند یکتا در قرآن مجید و کلمات گهر بار معصومین(صلوات الله علیهم اجمعین) بیانگر آن است که نماز، دارویی معجزه آسا جهت التیام دردهای بی درمان روحی و روانی است. ولی با کمال تأسف باید گفت: که گاه می شود همین نماز نه تنها به ما آرامش نمی بخشد، بلکه چه بسا از ما سلب آرامش نموده و با شعله ورتر کردن آتش درون، خاطر ما را آزرده می نماید!
این آزردگی خاطر بدین جهت است که: ما به هنگام نماز، می خواهیم، نمازی عاشقانه و جانانه به درگاه خداوند بی نیاز تقدیم نماییم، نمازی که در آن حلقه ی جان خود را به دریای محبّت الهی پیوند زده و با دلی لبریز از شور و اشتیاق در پیشگاه خداوند بی همتا، حاضر شویم. ولی با آه و حسرتی برخاسته از جان، باید گفت که: در این لحظه با شکوه، با غول هولناکی به نام حواس پرتی روبرو هستیم. برای مؤمن، حواس پرتی، چون سوهانی است که روح و جان او را می خراشد و فکر و خیالش را آشفته می سازد.
در واقع، نماز، چون غنچه ای است زیبا، که در انتظار شکفتن است و اگر قرار است که گل کند و با عطر دلربای خود، فضای روح ما را خوشبو کند، باید موانعی که سر راه آن سبز شده اند، شناسایی و برداشته شوند.
در روایتی زیبا و دلنشین امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «پدرم می فرمود: هیچ چیزی مانند گناه قلب را تباه نمی کند، زیرا قلب پیوسته به گناه تن در می دهد تا جایی که گناه بر قلب چیره می شود و قلب را وارونه می سازد.»
ما در این نوشتار برآنیم که، به بیان مهمترین عوامل حواس پرتی در نماز بپردازیم تا با شناختن این عوامل، بتوانیم کمر همت را بسته و با تمام قوا، به جنگ این عوامل مخرب که چهره ی زیبای نماز را در نظر ما، مخدوش و زشت نموده است، برویم.
ادامه مطلب...
اگر در نماز زیاد شک می کنید بخوانید!!
هر چند نماز به عنوان ستون دین و یکی از مهمترین عبادات الهی در مکتب اسلام شمرده شده و از آن به عنوان یکی از عواملی که می تواند تمامی مسائل و مشکلات زندگی دنیا و آخرت انسان را دگرگون سازد یاد شده است، با این همه گاه مسائلی پیش می آید که سبب می شود این عبادت مهم دارای اشکال شود و نتواند انسان را به موضوعاتی مورد انتظار برساند، براین پایه در این مقاله کوشش می شود "شک و شبهه" که گاه در ذهن نمازگزار قرار می گیرد و او را از نماز و توجه به خداوند باز می دارد بررسی و احکام آن بیان شود.
چند نکته درباره سلام های نماز
(امام خمینی، آداب نماز، ص 366
امام خمینی (ره) در تشریح سلام نماز می گوید: "بدان که عبد سالک چون از مقام سجود که سر فنا است، به خود آمد و حالت سهو و هوشیاری برای او دست داد و از حال غیبت از خلق به حال حضور رجوع کرد، سلام دهد به موجودات، سلام کسی که از سفر و غیبت مراجعت نموده. پس در اول رجوع از سفر، سلام به نبی اکرم دهد و پس از آن، به دیگر موجودات به طریق تفصیل و جمع توجه کند".
ادامه مطلب...
نماز و انتظار | |
نماز و انتظار تنها جاده امنی است كه میتوان با آن به آرامش، نشاط و سعادت واقعی رسید. از جمله ثمرات نماز و عبادت مستمر این است كه چون باعث اطاعت و خشنودی خداوند میشود لذا پروردگار متعال در مقابل آن، مشكلات ما را حل خواهد كرد و با عبادت كردن زمینه برای رشد فعالیتها و موفقیتهای ما فراهم میشود و نماز و عبادت و توجه به فرهنگ مهدویت برای بهتر زندگی كردن و بهتر لذت بردن از زندگی و به تكامل رسیدن است. نماز و انتظار تنها جاده امنی است كه میتوان با آن به آرامش، نشاط و سعادت واقعی رسید. بهترین معرف یك مكتب و دین عملكرد پیروان آن است و مهمترین نیاز انسان در زندگی وجود راهنمای آگاه، دلسوز و امین است و این راهنمایان پیامبران و امامان(ع) هستند كه از جمله آن عزیزان حضرت امام مهدی(عج) است. امام زمان(عج) امید بشر، برگزیده خداوند متعال و كامل كننده هدف انبیا است و بر همه ما وظیفه است كه در دوران غیبت با امام زمانشان آشنا شده و جامعه را نیز با چنین شخصیتی كه با ظهورش جهان غرق نور خواهد شد آشنا نمایند. خداوند با آن همه عظمت، بدون وقت قبلی و سختی. هر لحظه هر دقیقه و هر ساعت اجازه حرف زدن و رابطه و مناجات و بیان مشكلات را با خودش به ما داده است و این از بزرگترین الطاف الهی است. |
تأثیر نماز خواندن بر بيماري آلزايمر | |
جدیدترین پژوهش های صورت گرفته درباره آثار نماز خواندن نشان می دهد كه خواندن منظم نماز به میزان زیادی خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را كاهش می هد.
شایان ذكر است هدف از اجرای این پژوهش ارائه برنامه ای برای خانواده هایی بوده است كه در معرض بیماری آلزامیر بودند. در همین رییس تیم پژوهشگران گفت كه در خواندن نماز از قوه تفكر استفاده می شود و این كار می تواند باعث فعال شدن توان فكر كردن انسان و در نهایت جلوگیری از ابتلا به بیماری آلزایمر شود. این اولین پژوهشی نیست كه با هدف بررسی ارتباط بین دین و سلامتی و بهداشت صورت می گیرد زیرا در سال 2005 نیز پژوهشگران به این نتیجه دست یافتند كه در پیش گرفتن روش زندگی دینی باعث كندشدن پیشرفت بیماری آلزایمر می شود. همچنین یك تیم پژوهشگران نیز كشف كرد كه میانگین شیوع بیماری آلزایمر و مرگ و میر در میان كودكان در جوامع دینی بسیار كمتر از جوامع غیر دینی است.
|
تأثیرات قرآن و نماز بر كاهش اضطراب | |
توجه كامل به خداوند با تمام اعضاء و حواس، روی گردانی از مشكلات زندگی و اشتغالات فكری كه در حین نماز ایجاد می شود و مدتی پس از نماز هم ادامه دارد، باعث به وجود آمدن حالتی از آرامش روانی می شود.
|
ادامه مطلب...