ما در نماز عشق به سوی تو بودهایم
از كعبه دل بُریده به كوی تو بودهایم
قصد دلم هزار پریوش نمودهاند
واگو كه ما اسیر به موی تو بودهایم
پروانه سان اگر كه در آتش بسوختیم
نَبوَد گلایه عاشق خوی تو بودهایم
شمشاد باغ جلوهگری كم نما كه ما
سرمستِ آن طراوت و بوی تو بودهایم
با سُوریان باغ بگفت عندلیب عشق
آزاده سروِ بر لبِجوی تو بودهایم
درخون نشست سینهی لاله ازاین خبر
وقتی شنید درتب روی تو بودهایم
«سینا» بریخت باده وگفتا كه نوش كن
او بیخبر كه مستِ سبوی تو بودهایم
نظرات شما عزیزان: